فان پاتوق

وبلاگicon

کدستان

فان پاتوق
فان پاتوق
پاتوقی برای همه با هر سلیقه ای ...
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فان پاتوق و آدرس funpatugh.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می‌ریزند؟!
چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می‌ریزند؟!
هرمزان در سمت فرمانداری خوزستان انجام وظیفه می‌كرد. هرمزان كه یكی از فرمانداران جنگ قادسیه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زمانی كه هرمزان در نتیجه خیانت یك نفر با وضعی ناامید كننده روبرو شد، نخست در قلعه‌ای پناه گرفت و به ابوموسی اشعری، فرمانده تازیها آگاهی داد كه هر گاه او را امان دهد، خود را تسلیم وی خواهد كرد.
 
ابوموسی اشعری نیز موافقت كرد از كشتن او بگذرد و ویرا به مدینه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خلیفه درباره او تصمیم بگیرد. با این وجود، ابوموسی اشعری دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را كه در آن قلعه اسیر شده بودند، گردن بزنند . ( البلاذری، فتوح البُلدان، به تصحیح دكتر صلاح‌الدین المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468)
 
پس از اینكه تازیها هرمزان را وارد مدینه كردند، ... لباس رسمی هرمزان را كه ردائی از دیبای زربفت بود كه تازیها تا آن زمان به چشم ندیده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را كه «آذین» نام داشت بر سرش گذاشتند و وی را به مسجدی كه عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تكلیف هرمزان را تعیین سازد.
 
عمر در گوشه‌ای از مسجد خفته و تازیانه‌ای زیر سر خود گذاشته بود . هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهی به اطراف انداخت و پرسش كرد: «پس امیرالمؤمنین كجاست؟» تازیهای نگهبان به عمر اشاره‌ای كردند و پاسخ دادند: «مگر نمی‌بینی، آن امیرالمؤمنین است.»
... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست كمی با هرمزان گفتگو كرد و سپس فرمان داد، او را بكشند.
 
هرمزان درخواست كرد، پیش از كشته شدن به او كمی آب آشامیدنی بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت كرد و هنگامی كه ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشامیدن آب درنگ كرد. عمر سبب این كار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بیم دارد، در هنگام نوشیدن آب، او را بكشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، كشته نخواهد شد.
 
پس از اینكه هرمزان از عمر این قول را گرفت، آب را بر زمین ریخت. عمر نیز ناچار به قول خود وفا كرد و از كشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ سه شنبه 2 اسفند 1390 ] [ 16:51 ] [ احسان اشرفی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ فان پاتوق خوش آمدید . برای استفاده بهتر از وبلاگ از مرورگر فایرفاکس استفاده نمایید.
آرشيو مطالب
تبلیغات
این سایت را حمایت می کنم
جست و جو



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
عضویت

تبلیغات

خبرنامه

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ی وبلاگ ایمیل خود را وارد نمایید



معرفی به دوستان
نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

آمار وبلاگ

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 348
بازدید دیروز : 865
بازدید هفته : 1274
بازدید ماه : 1213
بازدید کل : 78632
تعداد مطالب : 859
تعداد نظرات : 99
تعداد آنلاین : 1

نظرسنجی

چه مطالبی را افزایش دهیم ؟

لطفا کلیک نکنید !
اهنگ وبلاگ