فان پاتوق
پاتوقی برای همه با هر سلیقه ای ...
| ||
|
نسخه ۲۰۱۱ نصیحت های لقمان به فرزندش*پسرم! گروهی ، اگر احترامشان کنی تو را نادان می دانند و اگر بی محلیشان کنی از گزندشان بی امانی. پس در احترام ،اندازه نگهدار* *پسرم! سخت ترین کار عالم محکوم کردن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن* *پسرم! با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد ، دوستی مکن* . . . *هان ای پسر! در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو. ملت می خواهند از کنارت رد شوند* *پسرم! اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند ، تو برای شفایشان گریه کن* *پسرم! خود را وابسته به هیچ دسته ای مدان. چه، پس فردا تقش درمی آید که آنی که تو می خواستی نیست و حالا خر بیار و معرکه بارکن* *پسرم! اگر به ناچار به جریانی متمایل شدی، جایی برای نفس کشیدن خود و رقیبت بگذار. نه او را چنان به زمین بکوب *پسرم! در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن* *هان ای پسر! اهل هنر را احترام کن. اما مواضع سیاسی ات را با کسی مسنج و کسی را به خاطر مواضعش مرنجان**.* *پسرم! هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را بازمکن. بگذار تو را نادان بدانند* *پسر! اخبار را از منابع مختلف بگیر. جمع بندی اش با خودت. مخاطب دائمی یک رسانه بودن آدم را به حماقت می کشاند* *پسرم! در اداره ای استخدام شدی هرچه دستمال از جیب هایت دوربریز. آب بینی ات را پیراهن تمیزکنی بهتر است تا کسی دستمال در دستت ببیند* *پسرم! قطار اندیمشک – تهران زمستانش گرم و جانسوز است و تابستانش سرد و استخوان سوز. لباس مناسب با خودت ببر* *پسرم! اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس اگر نه ،خود دانی* *پسرم! در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن. “استاد” باید خودش بیاید، زورکی که نیست* *پسرم! اگر آلبوم های موسیقی دل آواز و هرمس و آوای شیدا گرانتر از چهار هزارتومان شد ، دیگر نخر. با این حال نصیحت قبل از قبلی را آویزه گوش کن* *پسرم! اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو آنچنان که دانی آبدارچی و یکی از بچه های حراست. هرکدام باشد توفیری نمی کند.* *فرزندم! هیچ کس تنها نیست* *پسرم! راه تو را می خواند. اما تو باور مکن* *هان ای پسر! اگر کسی گفت اسفندیار ار می شناسی خودت را به نفهمی بزن* *پسرم! دانشگاه کسی را آدم نمی کند. علم را از دانشگاه بیاموز ، ادب را از مادرت* *پسرم! می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان* *هان ای پسر! خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان. خواستی فرنگ بروی برو. اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت* *پسرم! در فیس بوک عضو شو و این وصیت نامه را برای دوستانی که برمی گزینی یا تو را برمی گزینند “شیر” کن* نظرات شما عزیزان: [ سه شنبه 4 بهمن 1390
] [ 16:47 ] [ احسان اشرفی ] |